.

حدیث تصادفی

حدیث تصادفی

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بادصبا
درباره ما
منوی اصلی
مطالب پیشین
لینک دوستان

ویرایش
دانشنامه عاشورا
دانشنامه عاشورا
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز : 8697
  • بازدید دیروز : 41
  • کل بازدید : 1547191
  • تعداد کل یاد داشت ها : 6770
  • آخرین بازدید : 103/9/28    ساعت : 6:51 ع
جستجو

وصیت شهدا
وصیت شهدا
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
کاربردی
ابر برچسب ها
ارسال شده در شنبه 90/9/12 ساعت 4:21 ع نویسنده : ایمان احمدی

انگلیس

در نزاع‌ها و کشمکش‌های تجدید نظر روابط با انگلستان شاید این پرسش یا شبهه مطرح گردد که طرح این نوع دعاوی در قبال انگلستان چه توجیه و ضرورتی دارد؟ اما تاریخ، اسناد و شواهد مندرج در آن مجرای مناسبی است برای پاسخ‌گویی به این شبهه

ضعف حاکمیت مرکزی ایران در مقابله با زیاده خواهی‌ها و فشارهای دولت‏های استعمارگر اروپایی، به خصوص انگلستان، سرزمین ایران را مبدل به جولانگاهی برای اجرای منویات استعماری و مداخله جویانه‌ی بیگانگان کرده بود. شیب زوال و انحطاط قدرت در ایران که از زمان «فتحعلی شاه» قاجار آغاز گشته بود با گذر زمان تندتر گشته و اینک در زمان «مظفرالدین شاه» به جایی رسیده بود که تنها شبحی از حاکمیت و دولت در ایران باقی مانده بود.

این شرایط در صورتی بود که ایران در این زمان به محل رقابت دو سفارتخانه‌ی روس و انگلیس بر سر کسب امتیازات و نفوذ بیشتر تبدیل شده و دولت ایران به مثابه میزان، موظف به رعایت تساوی و کسب رضایت طرفین بود. (این فرآیند در آینده‌ی نزدیک منجر به انعقاد قرارداد 1907م. میان دولتهای روس و انگلیس گردید.) نمونه‌ای از این رقابت‌ها، جدال بر سر کسب حقوق بحری آب‌های شمال و جنوب ایران توسط دولتهای روسیه و انگلستان از دولت ایران بود. پس از این که دولت ایران حقوق بحری دریای خزر را به روسیه بخشید، انگلیسی‏ها برای جبران، به فکر بسط نفوذ در خلیج فارس و تسلط کامل آب‌های جنوب ایران افتادند. گزارش «کاشف السلطنه» کنسول ایران در بمبئی به مظفرالدین شاه در خصوص تحرکات انگلیسی‌ها در خلیج فارس ارایه‌گر شمایی کلی از تعرض‌های انگلیسی‌ها به حقوق بحری ایران می‏باشد:

«از زمانی که دولت علیه ایران حقوق بحری خود را در بحر خزر به روس بخشید، دولت انگلیس هم در فکر بردن حقوق خلیج فارس برآمد. چون دولت علیه جهازات جنگی و تجارتی در آن خلیج نداشت، کم کم دولت انگلیس نفوذ خود را روز افزون نمود تا این که خود را مالک بی شریک بحر العجم می‌داند یعنی حدودی که از برای حرکات جهازات خود در خلیج به واسطه فصول عهدنامه‌ی 1229م. بحری که توسط مستر «آلیس ایلچی» دولت فخیمه‌ی انگلیس منعقد شده بود به واسطه‌ی برداشتن رسم اجازه و حقوق پاسپورت که معمول کل روی زمین است، مطلق العنان و حاکم بالاستحقاق خلیج فارس گردید و کار را به جایی رسانیده که دکتر مأمور دولت را برای معاینه و تحقیق راه به جهاز نمی‌دهند و به جای قنسول یا قنسول جنرال در مرکز ایالت خلیج رزیدانت مقرر می‌نماید. این عنوان در هیچ نقطه و ایالت مجاز نمی‌شود مگر در ممالک مختصه‌ی دولت انگلیس مثل آن که در جمیع ایالت‌های داخله‌ی هندوستان رزیدانت که به منزله‌ی فرمانفرما بوده باشد، مقرر داشته است ...»

انگلیس پس از واگذاری «حقوق بحری» در دریای خزر از جانب حکومت ایران به روس‌ها با توجه به ضعف حاکمیت در ایران برای کسب حقوق بحری خلیج فارس و جبران امتیاز واگذار شده در آب‌های شمال ایران به روسیه منتظر اجازه‌ی دولت ایران نمی‌ماند و همان طور که کنسول ایران در بمبئی گزارش می‌دهد با اقدام‌هایی که در خلیج فارس انجام داده‌اند، خود را «حاکم بالاستحقاق» و «مطلق العنان» خلیج فارس کرده‌اند. کنسول ایران در بمبئی در همان گزارش با توجه به نفوذ گسترده‌ی انگلیسی‌ها در خاک ایران و اقدام‌های معاندانه‌ی ایشان برضد مصالح مردم و دولت ایران می‌افزاید:

«امیر عبدالرحمن خان که جیره خوار و نوکر انگلیس است یک نفر انگلیسی در ملک خود راه نمی‌دهد و یک آدم رعیت او نمی‌تواند بی اذن، خارج و داخل بشود و به قسمی سرحدات خود را از تخطی اجانب محفوظ داشته که با اغراق مرغ از هوا نمی‌تواند داخل افغانستان بشود ولی در حدود ایران ... همه روزه صاحب منصبان انگلیس به تغییر لباس و به عنوان خریداری قاطر و غیره در میان ایلات و سرحد داران، پراکنده هستند و احدی نمی‌پرسد آنها کجا رفته و اینها از روی چه قاعده و مصلحت مجاز شده‌اند که داخل ایلات ما شده اخلاق مردم غیور ملت دولت پرست را پر شدت و وعید(؟) خراب کنند و از پادشاه و ابناء وطن خویش متنفر سازند و به حمایت خود راغب کنند والله نمیدانم در ایران چه روی داده است که باید انگلیس و روس براً و بحراً مطلق العنان و صاحب اختیار باشند خوب بود سبک افغانستان و ترانسوالرا نسبت به همسایگان خود مسلوک میداشتیم و از این مرعوبیت خلاص می‌شدیم ...»

اگرچه نویسنده‌ی گزارش با بیان نمونه‌هایی از تعرض‌ها و مداخله‌های انگلیس‏ها در حدود و امور ایران تلاش می‌کرد تا شاه و صدراعظم را نسبت به اوضاع نابسامان «ممالک محروسه‌ی ایران» متذکر و متنبه سازد، اما وضعیت به سبب مدت‌ها انفعال و واماندگی در برابر هجمه و استعمار انگلستان نامساعدتر از آن بود که بشود اقدامی در راستای اصلاح کاستی‏های یاد شده، انجام داد. از این رو مظفرالدین شاه با خواندن گزارش تنها به نوشتن این نکته‌ی پرمعنا بسنده می‏کند:

«جناب اشرف صدراعظم هر یک از این مطالب که کاشف السلطنه عرض کرده، صحیح است ولی راهی که یکصد سال است باز شده، چگونه می‌توان بست ...»

این عبارات مظفرالدین شاه که به طور کامل موضع ضعف شاه ایران در برخورد با نفوذ و مداخله‌ی انگلیسی‌ها در ایران را نشان می‌دهد، وضعیت بهتر از این را نمی‌توانست برای مملکت ایران رقم زند به طوری که به گواهی اسناد و شواهد تاریخی، شاه ایران در واگذاری امتیازات و منابع داخلی ایران به افرادی غیر از اتباع انگلیسی و دولتی غیر از دولت انگلستان به شدت در مضیقه و فشار قرار می‌گرفت. برای مثال زمانی که زمزمه‌ی واگذاری امتیاز احداث بناهای آبی در رودخانه‌ی کارون به شرکت‌های غیر انگلیسی به اطلاع دولت انگلستان رسید، سفارت انگلستان در تهران سریع به این قضیه واکنش نشان داده و طی نامه‌ای به وزارت امور خارجه‌ی ایران، نسبت به تبعات این اقدام به دولت ایران هشدار داد:

«در خصوص امتیازی که می‌گویند به دو نفر خارجه برای غواصی مروارید در خلیج فارس داده شده است برحسب دستورالعمل جناب مستطاب اجل لورد سالسبوری خاطر جناب مستطاب اجل عالی را متذکر می‏سازد که دولت اعلی‏حضرت پادشاه انگلستان هرگونه اقدامی که به حقوق مشایخ اعراب در سواحل خلیج فارس که مشارالیهم در تحت حمایت انگلیس می‌باشند اثری برساند، نمیتوانند قبول نمایند. در این موقع، احترامات فایقه را تجدید می‌نماید. سسیل اسپرینگ رایس»

«از قراری که به دولت اعلیحضرت پادشاه انگلستان خبر رسیده دولت ایران خیال دارد در حوالی اهواز برای ایجاد و کارکردن بناهای آبی در رود کارون امتیاز حق انحصاری به یک کمپانی خارجی بدهند. دولت علیه ایران به خوبی از مصالح و فوایدی که رعایای انگلیس در آن ناحیه دارند مستحضرند و در حقیقت اعلیحضرت شاه شهید نوراله مضجعه برای این مصالح احکام مخصوصه صادر و ترغیبات مستقیمه فرموده و این کار، مطرح مکاتبات مشروحه‌ی فیمابین دولتین بوده است. خیال چنین کاری از قرار معلوم مورث تغییر بزرگی برای وضع حالیه‌ی کارون چه از حیثیت تجارت و چه از حیثیت سیاست میباشد و نظر به این فقره هست که در حالی که این سفارت از روی صداقت برای هر اقدامی که اسباب ترقی منابع ثروت ایران باشد نهایت میل را دارد [و] برحسب دستورالعمل واصله اظهار میدارد که نظر به دوستی که خوشبختانه فیمابین دولتین اعلیحضرتین پادشاه انگلستان و شاه ایران برقرار است «سر ادوارد گری» تعیین دارند بدون مکاتبه و مذاکره با دولت انگلیس هیچ اقدامی قطعی در این باب به عمل نخواهد آمد. سسیل اسپرینگ رایس.»

یا نمونه‌ی دیگری از مداخله‌های آشکار در امور داخلی ایران، مکاتبه‌ی سفارت انگلستان با وزارت امور خارجه‌ی دولت ایران نسبت به واگذاری امتیاز غواصی و صید مروارید در خلیج فارس به اشخاص غیر انگلیسی است، این اقدام به بهانه‌ی این که تهدید کننده‌ی «حقوق مشایخ اعراب در سواحل خیلج فارس» می‌باشد، از جانب دولت انگلیس برحذر داشته می‌شود:

«در خصوص امتیازی که می‌گویند به دو نفر خارجه برای غواصی مروارید در خلیج فارس داده شده است برحسب دستورالعمل جناب مستطاب اجل لورد سالسبوری خاطر جناب مستطاب اجل عالی را متذکر می‏سازد که دولت اعلی‏حضرت پادشاه انگلستان هرگونه اقدامی که به حقوق مشایخ اعراب در سواحل خلیج فارس که مشارالیهم در تحت حمایت انگلیس می‌باشند اثری برساند، نمیتوانند قبول نمایند. در این موقع، احترامات فایقه را تجدید می‌نماید. سسیل اسپرینگ رایس».(*)

سند1سند2سند3




مطلب بعدی : « عبادت خالصانه »       


پیامهای عمومی ارسال شده

+ بسمه تعالی میلا باسعادت کریمه اهلبیت حضرت فاطمه معصومه برتمام محبین اهلبیت مبارک باد التماس دعا